داکترسیدخلیل الله هاشمیان

درماه اپریل درپورتال وزین افغان – جرمن آنلاین مقاله ای  بقلم هموطن محترمی بنام “بهار- ازکابل” خواندم. این مقاله بیانگرواقعیت های افغانستان بودوبسیاراستقبال شد که شایستۀ آن بود. ازقول مرحوم ملک الشعراء محمدطاهر (هاتف) دو بیت ذیل را به پیشگاه بهاربدرقه میکنم:

به بهار بـوی تـو میرسد که معـطـراست هـوای او       بچـمـن نسیم تو مـیـوزدکه چو خـلـد گشت فضای او

چقدرسرشک چکیده ام که خضاب دست تودیده ام       همه خون شود دل ودیده ام که نگشت رنگ حنای او

خداوند بهار و “بهار ها” رادرافغانستان جاودان داشته باشد .

دیروز بطورغیرمتوقع خبرشدم که آقای داکترزلمی رسول  درائتلاف باداکترعبدالله قرارگرفت وتعجب آوراینکه تصویراو را باشخصی دیدم که یکماه قبل اورابادشنام قبیح مخاطب ساخته بود.داکتررلمی رسول  بحیث یک شخص دارای سوابق پاک همراه بااعلحضرت پادشاه سابق بافغانستان آمد، قبلا با آقای حامدکرزی  درحلقۀ روم آشناشده بود ودرمدت 13 سال گذشته با حکومت فاسدکرزی که متشکل ازجنگ سالاران بدنام ووطن فروش بوده، همکاری کرده وبدالرمعاش دبل گرفته ، واگرچه درین مدت به غصب واختلاس وخیانت متهم نمیباشد، اما اینک باساس طرح و پلان یونس بی قانون که باید ازانتخابات دورۀ دوم منصرف ویک حکومت “شتر – گاو – پلنگ” ساخته شود، باز بازی خورد وخودرا درلجنزارداکترعبدالله انداخت – اینکه اومیگوید برای جلوگیری از “دوقطبی شدن” اینکارراکرده ، یک ادعای اغواکننده وتبلیغاتی است، زیرا درقطبیکه اوقرارداده شده، یک قطب نهایت کثیف، آلۀ دست و فروخته شده، متشکل از جنگساران، غاصبین، قاتلین وقاچاقبران میباشد. حامدکرزی باراول برای جلوگیری ازناکامی برادرخودقیوم رستورانچی ، داکتر زلمی رسول را درانتخابات تیله کرد وباین ترتیب خود و برادران خودراازخجالت باختن وبرملاشدن عدم اعتماد مردم، نجات داد. اینک باردوم داکترزلمی رسول را ازطریق سفارشات یونس بی قانون درلجنزارداکترعبدالله انداخت .

شناخت مردم ازواقعیت های دورۀ اول انتخابات اینست که اگرقیوم ومحمودکرزی درعقب داکترزلمی رسول  ایستاده نمیبودند، واگراین شایعۀ وسیع را که گویاداکترزلمی رسول بالکه ودست نشاندۀ حامدکرزی میباشد، خودش بصراحت وبتکرارردمیکرد وخودرااز حامدکرزی وبرادران خاین وفاسق وفاسدش مجزا ومستقل نشان میداد، داکتررسول شاید بیشتر ازداکتراشرف غنی رای حاصل مینمود، زیرا پشتونها بطورعموم ومردم شریف قندهاربطورخاص ازفسادوخیانت وغصب وچوروقاچاق وقیادت تقلبی و سالارنمایی برادارن حامدکرزی بستوه آمده ونمیخواستند به برادارن یا بشخص “پیش کردۀ” حامدکرزی رای بدهند. اجازهمیخواهم چگونگی رایدهی مردم قندهاررادرانتخابات 16حمل باساس شناخت خودومعلوماتیکه ازجامعه شناسان افغان بدست آورده ام،  بهموطنان گزارش بدهم:

چنانکه میدانید مردم شریف قندهار بسه شاخه تقسیم شده : پویلزی – بارکزی –  الکوزی . دوشاخۀ مهم قوم پوپلزی ، سدوزایی و بامیزایی، اکثریت نفوس این قوم  درشهرقندهارواطراف آن سکونت دارند. باوجود فعالیت جدی و توزیع پول وافرازجانب برادران کرزی،  نصف پوپلزیها بداکتراشرف غنی رای داده اند.

شاخۀ بارکزی، متشکل است از محمدزی  و اچکزی : اکثریت محمدزاییها ی قندهاربخاطرانتساب قومی بداکترزلمی رسول رای دادند، نه بخاطربرادارن کرزی. اما نفوس این قوم درقندهار کمتراست. اچکزائیها نفوس بیشتردارند و 95 % شان  به گل آغا سگباز رای دادند، شاید 5% بداکتررسول و داکتراشرف غنی رای داده باشند.

شاخۀ الکوزی  نفوس زیاد دارد و درولسوالیهای ارغستان، معروف، ارغنداب ، خاکریز و څاروان قلا سکونت دارند. الکوزیها  عمدتا بملانقیب الله وجمعیت اسلامی خوجه ئین ربانی متعهدمیباشند . بعدازوفات ملا نقیب الله پسرجوان اوبنام عزت الله ازطرف جمیعت خوجه ئین بنام (معاون جمعیت اسلامی) در قندهارگماشته شد وعزت الله توانست 90 % رای الکوزائیهارا برای داکترعبدالله تامین کند. 10% رای الکو زائیها بین داکتراشرف غنی (باثرمساعی شاغلو حشمت وحکمت کرزی) وبین داکترزلمی رسول وگل آغا سگباز تقسیم شده است.شخصی مانند شاغلی عزیزالله واصفی ( ولوعلیل ومریض باشد) هنوزهم میتواند یک قسمت رای الکوزائیهارا برای یک کاندید مشخص جلب نماید.شاید درحدود صدنفرازقندهاربرای آقایان سیاف و هلال رای داده باشند. قوم الکوزی تاهنوز درولسی جرگه وکیل ندارد، اما درشورای ولایتی قندهاروکیل شان (حاجی آغا لالی) میباشد که روابط وعلایق چسپ با بقایای جمعیت اسلامی وداکترعبدالله دارد.

درشهرکابل پنجشیریها واکثریت تاجکها ویک قسمت هزاره ها با خانم هایشان بداکترعبدالله رای دادند- محمدزائیها و یک قسمت  تاجکها وهزاره ها بداکتر زلمی رسول رای دادند – جوانان وروشنفکران  پشتون، تاجگ وهزاره بداکتراشرف غنی رای دادند.

((درینجا بطوریک جملۀ معترضه، شناخت خودرا ازیکعده فاسدین، قاتلین وغداران ثبت میکنم:

1) بایدخاطرنشان ساخت که یکعده مردم قندهارگل آغا سگبازرا ” غل آغا “میخوانند. این کلمه درپشتوچندمعنی دارد، اگر بفتح (غ) خوانده شود،  معنی آن “دزد” میباشد- واگر بضم (غ) خوانده شودمعنی دیگری دارد، وگل آغارابهردومعنی (غل آغا) می خوانند، زیرا اوهم سگباز، هم مرغباز، هم قمارباز، هم بچه باز، هم دزد وقاچاقبر، هم قطاع الطریق وقاتل بوده، دردوره ایکه (غل آغا) والی قندهار بود، رئیس استخبارات او بنام گلالی هزاران نفررابزیرشکنجه شهیدساخته، این گلالی اکنون درکلفورنیا سکونت دارد وجراید امریکا ازدوهفته باینطرف تصاویر وداستانهای شکنجه وقتل اورا درقندهارنشرکرده، ازدولت امریکا می پرسند که این قاتل چطوربامریکا  پناه گزین شده است؟ درتمام فجایع گلالی، (غل آغا) نیزشریک وسهیم بوده است. ثبوت (غل آغا) بودن والی سابق قندهاروننگرهاراخیرآ بمردم افغانستان باردیگر وقتی ثابت گردیدکه این شخص بیمایه محض اشغال یک چوکی خودرا به لجنزارداکترعبدالله ملحق ساخت تا درحکومت داکترعبدالله درقطارقاتلین وجنگسالاران یک چوکی داشته باشد. وچقدرخوب شد اینکارراکرد تامردم ببینندکه درپهلوی دو معاون مجرم وقاتل داکترعبدالله یک جنایتکار دیگرنیزاضافه شده است. البته همه میدانندکه غل آغاهمیشه ودرهمه موارد با (آی – اس- آی) پاکستان مشوره میکند.

2) معاون اول داکترعبدالله، سابق رئیس استخبارات کلبدین حکمتیار، ازجانب عبدالهادی ارغندیوال که اکنون درزعامت جبهۀ غارتگران حزب اسلامیقراردارد، دردورۀجهاد هزارهامسلمان بیگناه راشهیدساخته، ودرکابل درپناه یک دزد و دغلگردیگر، عبدالهادی ارغندی وال، قرارگزفت. ارغندیوال بعد از ائتلاف با لجنزارداکترعبدالله،  این قاتل راعوض خودش بحیث معاون داکترعبدالله معرفی کرد.

3) شخص عبدالهادی ارغندیوال که فاکولتۀ اقتصادرادرکابل تمام کرده، دپلوم خریداری شدۀ داکتری ازپاکستان دارد- هادی ارغندیوئال که خزانه دارحکمتیاربود، درحدود  دوملیون دالرازخزانۀ حکمتیارراکه درحقیت ذخیره بیت المال ملت دردورۀ جهادبود، دزدیده، سپس  ازحزب اسلامی فاصله گرفت ودرکابل فابریکه وقصرها آبادکرد وهم  ازیکعده زیردارگریختگیهای حزب اسلامی حزبی راتشکیل وخود وحزب خودرابحکومت کرزی فروخت وچوکی وزارت بدست آورد. در کابل که چهار ملیون نفوس دارد، گمان نمیکنم بیشتر از 500 نفرپشتون، آنهم زیردارگریخته گیهای حز ب اسلامی،  به تیم داکترعبدالله رای داده باشند. عبدالهادی ارغندیوال سالهای قبل بابرادران خود درکلفورنیا بود- ابتدابنام حزب اسلامنی یک حانه راشکل مسجد دادند وبنام اسلام وحزب اسلامی اعانه جمع آوری میکردند. درآن وقت پنجهزاردالرنداشتند، بعدازآنکه درپاکستان درخدمت حکمتیارقرارگرفت واعمالیکه دردورۀ جهادانجام داد، اکنون درحدود یکملیارد دالردرداخل وخارج افغانستان سرمایه دارد. دولت زیاد!

4) ملانقیب الله سابق قوماندان  جهادی مربوط بجمعیت اسلامی خوجه ئین ربانی، دردورۀ حکومت خوجه ئین بحیث قوماندان  قول اردوی قندهارو کل اختیار قندهارمقررشد. او بقوم الکوزی میباشد و دردورۀ قدرت خود ازغصب جایدادمردم گرفته تا ظلم وتعدی بالای مردم قندهارصرفه نکرد– هم ازربانی ومسعودپول وافرمیگرفت وهم عواید ومالیات ولایت قندهاردراختیاراوقرار داشت وهم درقاچاق مواردمخدرسهیم بود وازین مدارک  مالک ملیونها دالروهم اراضی وجایدادوسیع درقندهارگردید. همه ثروت واعتباراوبعدازوفاتش به پسرش عزت الله انتقال یافت. البته ملانقیب برای تضعیف نفوذ حزب اسلا می و تنظیمهای دیگر درقندهارو پخش نفود جمعیت اسلامی بسیار شتارت وعرق ریزی میکرد.دردورۀ قیادت و زعامت او در قندهار که هم والی و هم قوماندان نظامی بود،  فساداخلاقی ، منجمله بچه بازی رسمی،  باوج خودرسید. همه مردم قندهارخبردارندکه یک قوماندان جمعیت بنام (خان محمد)، بقوم الکوزی، که هم شاروال قندهاروهم معاون ملانقیب بود، او ملا وقاضی رااحضار وبا تهدید تفنگچه آنهارا وادارساخت تا نکاح بچه بیریش اورا دروثیقۀ شرعی درج کنند. بهنگام عروج طالبان، خان محمدبه پنجشیرنزدوماندان احمدشاه مسعودپناه برد و ازآنجا بمشهدرفت. بهنگام زعامت حامدکرزی که درائتلاف باجمعیت قرارداشت، خان محمد مذکوربحیث قوماندان امنیه مقررو برتبه جنرالی ارتقا یافت تااینکه طالبان اورا درقندهارکشتند. ))

به تعقیب ائتلاف (غل آغا) با لجنزارداکترعبدالله، وخصوصا بعد ازآنکه  درمحفل تجلیل روز منحوس 8 ثور،داکترزلمی رسول را مردم درپهلوی داکترعبدالله دیدند، این شایعه تطق کرده که گویا داکتررسول ازجانب یکعده همکارانش تحت فشارقرارگرفتهتا خود را درائتلاف با لجنزار داکترعبدالله قراردهد. هیچکس باورنمیکرد بعدازآنکه غل آغا سگباز بطورعمدی وناشیانه داکتر زلمی رسول را بکلمات شفاهی توهین کرد ویک لک افغانی جرم زبان پرداخت،  داکترزلمی رسول دریک لجنزار باغل آغا سگباز یکجاایستاده شود یا دریک تصویر دیده شود–  گویا داکتر زلمی رسول بدون عطف به استخوان بندی موروثی خود، خودش را درمقام پایانتر از غل آغا سگباز قرارداده است – تفو برتو ای چرخ گردون تفو !!! کی تضمین میتواند که دردوردوم انتخابات هواخواهان سابق داکترزلمی رسول وگل آغاسگباز باردوم  هم  به آنها یا آمرشان رای خواهئد داد ؟

قرارمسموع حامدکرزی و یونس بی قانون اصراردارند و اشخاص رااتشویق میکنند تا با داکترعبدالله ائتلاف کنند، اما مردم  نتیجۀ انتخابات دورۀ اول را دیدندومقام ومقداربرادران کرزی رادر نزد ملت مشاهده کردند، اکنون حامدکرزی که درخندق کثافات تا گلوغرق است، برای نجات شخص خودشتنک میزند وازیونس بی قانون متابعت میکند.اینهاهرشخص دیگری راکه بتوانند بغولانند، درین خندق باخود قرارمیدهند، زیرا یونس بی قانون درصورت برنده شدن داکترعبدالله بحیث تیوریسین این تیم کثیف، چوکی قبلا تعیین شده دارد، اما باوجودائتلافهای چوکی پرستی،  چندان تضمین قوی وجودنداردکه داکترعبدالله دردوردوم

برنده شود. خود او نیز باین واقعیتملتفت شده وبیهوده دست وپامیزند که یا ازطریق  سوء استفاده ازآراء تقلبی دورۀ اول خودرابرنده بسازد، ویابه پیروی از تیوریسین بی نبوغ ، یونس بی قانون،  یک حکومت ائتلافی “شتر– گاو- پلنگ” ساخته شود که خودش درراس حرم قرارداشته باشد و برخلاف متن قانون اساسی یک صدراعظم تشریفاتی هم داشته باشد ! انتخابات بدوردوم رفتنی است و چنانچه درمقالات منتشره خوانده میشود، پشتونها که دردوراول اناث خودرا در انتخابات سهیم نساختند، دردوردوم خانمها ودختران 18 ساله رانیز درانتخابات تشویق میکنند. پشتونهای قندهار، گرشک، فراه، هلمند، ننگرهار، کنر، لغمان، خوست پکتیا، پکتیکا،غزنی وکلات دردوراول انتخابات بزنها موقع ندادند،  اما زنها درکابل ، پنجشیر، هزاره جات، مزارشریف و چندولایت دیگر بداکترعبدالله بسیاررای دادند. اگرپشتونها بطبقۀ اناث دردور دوم اجازۀاشتراک بدهند، این وضع برای باراول انقلابی بنفع حقوق زن در  کشور پدیدمی آورد وباید این روش را باتمام مشکلات وامکانات آن  تشویق وحمایت کنیم.

هموطن محترم آقای بهار! میدانم جناب شما شناختی از داکترعبدالله عبدالله وواقعیت های افغانستان دارید وآنراباصداقت کامل باهموطنان تان شریک ساختیتد وموردتمجیدوتحسین قرارگرفتید. اجازه بدهید من هم که شاید مسنترازشماباشم و 27 سال است برای معرفی واقعیت های افغانستان ازطریق (مجله آئینه افغانستان)خدمت میکنم،  و درودروازۀ افغانستان را درچهارطرف دیده وکوبیده ام، شناخت خودرا هم بشما ومردم افغانستان برسانم.  من باداکترعبدالله شناخت نزدیک ومستقیم  ندارم ، ولی با او عناد شخصی هم ندارم. اما اوازمدت بیست سال باینطرف درصحنه سیاست افغانستان عرض اندام کرده واکنون که کاندیدمقام زغامت افغانستان میباشد، وظیفۀ هرافغان،  خصوصآ ژورنالستان است، تاشناخت خودراازاومکمل بسازند . من معلومات وسیعی دربارۀ اعمال وافکار این شخصیت سیاسی افغانستان دارم وآنرا با قبول مسئولیت وبا ذکرشواهدغیر قابل انکار درینجا ثبت میکنم:

داکترعبدالله خواهرزادۀ شخصیت دانشمند ومدرس مشهور، مرحوم مغفور عبدالاحمدخان، ازمنطقۀ پنجشیراست. مرحوم عبدالاحمدخان دردورۀ سلطنت اعلحضرت نادرشاه بحیث معین وزارت معارف مقررشد و سالیان درازی تا بازگشت افغانهای تحصیلیافته ازخارج وتقررآنها بحیث معین ووزیر ورویکارآوردن سیتسم نوین معارف درافغانستان ، درین عهده باقیماند. معین صاحب عبدالاحمدخان شخصیت موقر، دانشمند، خدمتگارصادق وخوشنام  ودرنزدمعاریف وروشنفکران افغان قابل احترام  و حرمت بود.  مرحوم عبدالاحمدخان دردورۀ امیرحبیب الله خان دردفترمعین السلطنه با پدرم یکجاکارمیکردند و این شناخت ودوستی شان سالیان درازبطول انجامید. برادرکهترمعین عبدالاحمدخان  مرحوم عبدالقیوم خان (عطایی) تخلص میکرد و دروزارتخارجه ماموریت داشت – درسفارات افغانستان درلندن، تهران ودهلی ماموریت کرده ومدتی هم معاون تشریفات وزارت خارجه بود ومن مدت سه ماه درشعبه تشریفات بحیث کاتب بزیردست آنمرجوم کارکرده ام، خط بسیارخوب داشت ، شخص بسیارخیرخواه وبازیردستان مهربان بوده، ازلیسه استقلال فارغ و بزبانهای فرانسوی وانگلیسی مسلط بودند. دردورۀ صدارت مرحوم نوراحمداعتمادی ، آقای عطایی دردفترصدارت بحیث مدیرعمومی کارمیکردند، ومن درین دفترنیز یکی دوباربا آن  مرجوم دیداروصحبت کرده بودم. پدرمعین عبدالاحمدخان ، مرحوم عطامحمدخان، قرارمسموع یک قاضی دانشمندازمنطقۀ پنجشیربودند ودرسلطنتهای امیرعبدالرحمنخان وامیرحبیب الله خان بحیث  قاضی ومدرس بوطن واولاد وطن خدمت کرده و درجامعۀ افغانی مورد حرمت واحترام سلطنت ومردم بودند. مرحوم معین عبدالاحمدخان شایدچندخواهرداشتند که یکی آن مادر داکترعبدالله عبدالله بود. ازدواج اول این مرحومه با یک جوان خوبصورت ازاقارب نزدیک معین عبدالاحمدخان  صورت گرفته بود وازآن ازدواج  کسانی میگویندسه فرزند باقیمانده، یک دختربنام مریم که مسنترازهردوبرادربوده ودوپسربنام لطیف و وعبدالله- کسانی میگویند ازازدواج اول آن مرحومه دوفرزند باقیمانده بود( مریم وعبدالله). قرارمسموع پدرداکترعبدالله شکارچی خوب بوده وبهنگام شکاردریک کوه پنجشیرلغزیده ووفات کرده است- وبروایت دیگر بمرض طاعون وفاتنموده است. معین صاحب عبدالاحمدخان تازمانی متکفل خواهربیوۀ خودوفرزندان اوبود که آن مرحومه را درازدواج یک مامورصادق ونیک نام ازقندهار- بنام غلام محی الدین خان مدیراملاک ولایت قندهار- قرارداد.  آن مرحومه غلام محی الدینخان راندیده ونمی شناخت وبقرارعنعنات افغانی برادرکلان شان این تصمیم راگرفته واز غلام محی الدینخان وعده وتضمین گرفته بودکه سه اولاد زوجۀ خودرا بمهربانی وشفقت تربیه وسرپرستی کند. مرحوم غلام محی الدینخان از قوم (جمریانی) بوعده وفاکردوهنگامیکه عبدالله بسن هشت سالگی رسیدکه بایست شامل مکتب میشد، شمولیت درمکتب داشتن تذکره راایجاب میکرد. همان بودکه غلام محی الدین خان ازدفترشهرقندهار برای عبدالله  تذکره گرفت ونام پدراورا بنام خود درج کرد. شخص عبدالله که درآنوقت طفل خورد سال بود، درین معامله صلاحیت وقصوری نداشت، پدراندرش غلام محی الدینخان این تصمیم راگرفته واینکار را همینطورانجام داده بود- عبدالله چندسال درمکتبی بنام (سردارمهردلخان مشرقی) که درنزد عامۀ مردم بمکتب (شالمار) معروف است تحصیل کرد- اما والی وقت محمدصدیق خان از میرزاغلام محی الدینخان مدیراملاک که شخص پاکنفس  ودرمورداملاک دولت یک میزای قیدگیر بود، خوشش نمی آمد، اورا شخص “کج قلم ” میخواند وباو لقب (شیخ برسیسا) راداده بود . همان بودکه میرزاغلام محی الدینخان بحیث مدیر املاک ولایت هلمند تبدیل شد وعبدالله نیزتحصیلات خودرا درمکتب لشکرگاه تعقیب نمود. اینکه غلام محی الدینخان چه وقت بولایت کابل تبدیل شده وعبدالله چه وقت بکابل آمده وازکدام مکتب و در کجا بکلوریا گرفته، خبرندارم- اما اینرا خبردارم که عبدالله فاکولتۀ طب راتمام ناکرده دردورۀ کمونستی نزداحمدشاه مسعود بپنجشیررفت، برادرش  لطیف خان در حزب پرچم شامل و دردورۀ کمونستی درموسسه خاد برتبه جنرال ارتقایافته بود که درین دوره عبدالله که در احزاب کمونستی اشتراک نداشت، درحمایت لطیف خان قرارداشت. همانطورکه احمدشاه مسعودرا در پنجشیر(انجنیر)میخواندند عبدالله رانیز( داکتر) میخواندند. قرار مسموع عبدالله دردورۀ حکومت خوجه ئین ربانی درکابل ازپوهنحی طب دپلوم داکتری خودراگرفته است. ازین حقایق مردم پنجشیر، مردم قندهار، و خانم داکترعبدالله خبردارند. وقتی داکترعبدالله باخانم مریم نجفی ازدواج کرد، همینکه خانم اولش ازین ازدواج خبرشد، تهدید کرد که ا گرمریم رافوری طلاق نکند اسرارهویت حقیقی  اورابا اسرارثروتمندی و حسابات بانکی اش بمردم افشاء میکند. همان بودکه داکترعبدالله درعین شب مریم رانامردانه طلاق داد.

نکتۀ اخیربارتباط مرحوم میرزاغلام محی الدینخان سابق مدیراملاک ولایت قندهار وپدراندرداکترعبدالله عبدالله اینست که اوبقوم(جمریاڼی) پشتون میباشدد ونام این قوم دراثرمرحوم پوهاندحبیبی( جنبش مشروطیت) نیزهمینطور(جمریانی-  بانون پندکی دار پشتو) دیده میشود. کسانی  نام قوم (جمریا نی)را بغلط با تخلص (زمریالی)  مخلوط ساخته وهم نادرست تلفظ کرده اند. مرحوم استادامین الله خان زمریالی عضو پشتوتولنه، شاعر ومحقق تاریخ وزبان پشتو شخصیت دانشمنمدیست ازپشتونهای ولایت قندهار که آثارتحقیقی شانبزبان پشتودرسالنامه های کابل وهم درمجله انجمن ادبی کابل نشرشده ودرآنزمان همین یکنفردرقندهاروکابل با تخلص (زمریالی) شهرت داشت . فرزندش محترم عزیزالله زمریالی ، شاعر ونویسنده ویک شخصیت فعال فرهنگی ، اکنون با خانوادۀ خوددرشهرفر یمانت درشمال کلفورنیا سکونت دارد.

من چگونگی اصالت وهویت حقیقی داکترعبدالله را که او ازپدر پشتون نبوده بلکه پنجشیری میباشد، بتاریخ دوم اکتوبر2013 درمقاله ای به پورتال افغان – جرمن آنلاین نوشتم، چونکه قبلا موسپید محترم آقای عبدالجلیل جمیلی نیزدرزمینه معلومات مشابه ای درهمان پورتال منتشر نموده بودند. به تعقیب مقاله من ، مقالۀ آقای ولی جان نوری  با تبصره های بیربط نشرشد که قرضدارجواب شان میباشم. من قوم پرستنیستم ، بلکه یک وطنپرست واقعبین میباشم. من داکترعبدالله رابخاطرپنجشیری بودن اوملامت یاانتقاد نمیکنم، بلکه درهمان مقاله راجع برجال دانشمند منطقۀ پنجشیر وخدمات شایان قدرشان بفرهنگ افغانستان یکپاراگراف نوشته بودم. من خود ازولایت (کنر) میباشم وپدرم (کنری) تخلص میکرد واگرکسی مرا (کنری) بخواند افتخارمیکنم ودهنش رامیبوسم.  پنجشیر وکنروکابل وقندهاروننگرهارهمه خاک پاک کشورعزیزافغانستان اند.  گله وغضب من بالای داکتر عبدالله عبدالله ازینجا نشئت میکند که او چرا بخاطراهداف ومنافع سیاسی، اصالت وهویت خودرا ازپنجشیری به پشتون کموفلاژ میکند؟ استادمحترم و مبارزو نامدارپوهنتون کابل پوهاندغلام صفدر (پنجشیری )وبرادران وهمه اعضای خانوادۀ شان خودرا باافتخار(پنجشیری ) میخوانند. ازخطۀ مردخیزپنجشیرعلماء، فضلاء ومبارزین دلیربرخاسته ، مردم شریف پنجشیر درجهاد افغانستان بمقابل اشغال شوروی مردانه ودلیرانه قربانی دادند- کابل ومزاروهرات ومردمان شان هیچ بهتری وبرتری ازپنجشیر وپنجشیری ندارند– اگرخداوندمتعال بخواهد وداکتررمضان بشردوست یا یک پنجشیری شریف مانندپوهاندغلام صفدرپنجشیریکه به افغانیت خود افتخارکند، نه بقومیت خود، ورئیس جمهورافغانستان شوند، من باکمال افتخار بحیث منشی وکاتب شان بدون معاش خدمت خواهم کرد. اما وقتی شخصیکه من اصالت وهویت اورامیشناسم که ازپدرومادرپنجشیری است و او خود را بنام پشتون کاندید مقام ریاست جمهوری افغانستان میکند، من حق دارم فغان کنم که ای مردم بچنین شخصی اعتماد نکنید! داکتر عبدالله  درپشتون بودن چه دیده که ازپنجشیری بودن نیافته است ؟ برخلاف، اوازپنجشیروپنجشیری بودن بسیار چیزها، یعنی مقام وزارت، صد هادست دریشی هرکدام بقیمت پنج تا ده هزاردالر، موترها، بادیگاردهای مسلح ، صدها قبضه کلاشینکوف و تفنگ وتفنگچه،  ده ها قصر درکابل وپنجشیر وامریکا وصدهاملیون دالردرحسابات بانکهای خارجی ، وازهمه مهمترچانس کاندیدشدن برای مقام ریاست جمهوری افغانستان ، اینهمه رازبرکت پنجشیر وپنجشیری یافته است. مادرهاشمیان وفات کرده بود وسیدخلیل الله ازششماهگی  تا سن سه سالگی به شیریک مادررضایی ازپنجشیرزنده مانده، من به شیرپنجشیرافتخاروبخاک پاک ومردخیز و انسان پرور پنجشیرتعظیم میکنم.

و امااگرداکترعبدالله عبدالله اصرارمیورزدکه فرزند غلام محی الدینخان (جمریانی) پشتون قندهارمیباشد، من یک ثبوت بسیار عادی ووطنی ازاوتقاضامیکنم که اگر ارائه نمود بمصرف خودبکابل می آیم ودرصحن حویلی شورای نظار درمحضرهمه پنجشیریها وتاجکها ودوستان وهمکاران داکترعبدالله از اورسمآ معدذرت میخواهم و هم مطابق عنعنات افغانی جریمه میپردازم، ولو که بعوض اعادۀ حیثیت خود  خون مرا مطالبه کند. هیچ انسان ازبیخ بوته وبی کس وکوی نمیباشد. داکترعبدالله عبدالله نام کدام کاکا ، عمه یا فرزندان کاکا وعمه خودرا درقندهار یا کابل معرفی کند، من بسراغ شان میروم و اگروجودداشتند، مطابق تفصیل بالا برای معذرت بشورای نظارمی آیم. همین وبس . نکتۀ باریک دیکر اینکه چرا داکترعبدالله  (جمریانی) یا  بغلط (زمریالی) تخلص نکرد وخودرا عبدالله ا بن عبدالله خواند؟ ازجانب دیگر وقتی داکترعبدالله بامریکا می آید همیشه ازمامازاده ها وخاله زاده های خوددیدن میکند، اما هرگزکسی نشنیده که اواز کاکازاده ها وعمه زاده های خود نام برده باشد !

برادرهموطن محترم آقای بهار! من ازذکرنام وتصاویرداکترعبدالله که دراثارجنرالان شوروی و ژورنالستهای امریکایی بارتباط پیسه سازی و وطنفروشی  درج میباشند، درینجا صرفنظرمیکنم  وفقط بذکر چند روایت  وطنی وبین الافغانی بارتباطسوابق تنظیمی وحزبی وجنبۀ اخلاقی این کاندیدمقام ریاست جمهوری افغانستان میپردازم، زیرا وظیفه ورسالت ما ژورنالیستها است تامردم خودرا ازرویدادها واقف بسازیم : عبدالله عضو جمعیت اسلامی خوجه ئین ربانی است که اکثریت مردم آنرا “جمعیت چوروغصب وقتل” مینامند. داکترعبدالله نمایندۀ ربانی- مسعود برای سازش بادولت شوروی بود و 17 جنرال شوروی هرکدام کتابی ازخاطرات خودرا باتمجیدازهمکاریهای احمدشاه مسعود وسایرهمکارانش طبع ونشرکرده اند. داکترعبدالله بعدآ بادولت جدید روسیه  در مورد بخشیدن حق تقاضای غرامات جنگ، بنام مردم افغانستان نمایندگی میکرد وچنانکه بهمگان معلوم است حق مسلم تقاضای غرامات جنک ملت افغان را درمقابل دریافت پول نقد واسلحه برای جمعیت وشورای نظار، بدولت روسیه بخشیدند. دردوران جهاد، عبدالله متهم بقتل مجاهدین  واسیران تنظیمهای مخالف میباشد.داکترعبدالله درمیدان هوایی هرات دونفررابدست خود با فیرذتفنگچه شهید ساخته است.عبدالله هفتنفرمخالفین احمدشاه مسعود(بشمول سه نفرپنجشیری) راکه دراسارت بودند کشته وشهید ساخته است . تفصیل هریک ازرویدادهای فوق قبلا نشرشده  ونشرات مذکور نزدمن وجوددارند.

هنگامیکه داکترعبدالله عبدالله بصفت وزیرخارجه افغانستان به نیویارک میآمد، جنرالقونسل وقت که تحصیلاتی بسویه پایانترازبکلوریا داشت ودرامریکا مدتی دریک باشگاه حیوانات بحیث پیشخدمت  کارمیکرد، ولی وقتی داکترعبدالله اورا بحیث جنرالقونسل مقررکرد،  اوخود را داکترمیخواند. بهرحال، همین جنرال قونسل ازبازارفاحشه های نیویارک  دخترهای مقبول 18 ساله رابرای داکترعبدالله ریزرومیکرد وهرشب یکدختردربغل اومیرساند. یک افغان چندنفرازآن دختران راسراغکرده که حاضرند درملای عام ازمعاشرت خود با وزیرخارجه سابق افغان ستان  صحبت کنند. علاوتا وقتی داکترعبدالله وزیر خارجه بود، دروزارتخارجه وهم درمحافل شهرشایعۀ عام بود که داکترعبدالله با دوزن کارمند وزارتخارجه دردفترکارخود زنا میکرده است، شوهر یکی از آن دوزن راسفیرساخت، وزندگی هردوزن  بهطلاقی انجامید.

سپس  داکترعبدالله یک کارمند تحصیلیافته وزارتخارجه، مریم نجفی،  را محض شهوت رانی درعقدنکاح خوددرآورد وآن زن رابا تهدید دراثنای شب درمحضرخانم سابق واولادهای خود بطورنامردانه، غیراسلا می وغیرافغانی،  بطورشفاهی  طلاق داد. سپس امرالله ناصالح را نزد اوفرستاد تاباکمال نامردی یک زن تک وتنها ومسافر وبدون کس وکوی را دریک اطاق هوتل تهدیدبمرگ کند. ای اقای صالح ! توخودت  آیا شمه ای از احساس شرافت، مردانگی، افغانیت و پنجشیریگری درقاموس وجودخود داشتیو احساس میکردی که درورای آن بایک زن تک وتنها و بیکس وکوی  دریک اطاق هوتل تفنگچه ات را به او نشان بدهی و با آن زن که زوجۀ نکاحی عبدالله جان بودچنان نامردانه معامله کنی که درتاریخ استخبارات جهان بیسابقه بوده است ؟پس بپذیرکه تو صالح نی، بلکه “ناصالح” میباشی ! علاوتآ ای ناصالح! توهم ازاسالت اصلی وپنجشیری بودن عبدالله خبرداری وپدرومادراورامی شناسی، چراجرات نمیکنی حقایق را بمردم بگویی ؟

هموطن گرای آقای بهار! اقای داکترعبدالله عبدالله ابعاد گسترده ای از کثافت وخباثت وخیانت وخجالت دارد که شخص شما شایدبا همۀ آنها آشنا نباشید. اکنون اجازه بدهید جنبه های سیاسی یک پهلوی دیگرداکترعبدالله عبدالله رابرایتان برملابسازم. داکتر عبدالله نوکر بسیارصادق ( آی – اس – آی  پاکستان )بوده وهست.  شما مطمئن باشید که غل آغا سگباز بدون مشورۀ ( آی – اس – آی) خودرا به لجنزارداکترعبدالله نیانداخته است ! علاوتا شما حتما خبر دارید که محقق،  این جانی وقاتل  هزاران افغان بیگناه، این قاچاقبر ودزد وغاصب مشهور وغلام حلقه بگوش ایران که اسنادغلامی او بمهرو امضای مقامات بلند پایۀ ایران چندباردرمجله آئینه افغانستان نشرشده،  در آغاز   انتخابات بدعوت (آی – اس – آی) بپاکستان رفت. جناب شما اعلامیه اول محقق را درماه اکتوبر 2013  که دلایل عدم تائیدخودرا ازداکترعبدالله نشرکرده بود، حتما خوانده اید، پس چرا بعدازچندصحبت ودیداربین عبدالله ومحقق ، محقق با تیم عبدالله همکارشد ومعاونیت اورا پذیرفت؟ دلیل آن اینست که محقق شرط گذاشت تا در صورت برنده شدن، خط دیورند برسیمت شناخته شود ! همه افغانها بایدتصوراتی دربارۀ مسافرت محقق بپاکستان دریک موقع حساس ، بعد ازاشتراک رسمی او با تیم عبدالله، داشته باشند. پس اجازه بدهید من معلومات خودرابخدمت تان بعرض برسانم :  هدف این مسافرت این بود تا محقق ازپاکستان تقاضاکند که برای برنده شدن داکترعبدالله درانتخابات کمک کند وتعهدبدهد. پاکستان جواب داد: بچشم وبیک شرط که شما خط دیورند رابرسمیت بشناسید- پاکستان میداند که پشتونها بشمول طالبان هرگز خط دیورند را برسمیت نمی شناسند، اما عبدالله ومحقق که قبلا جوالهای دالرازامریکا  وایران گرفته وبه وطنفروشی سابقه و عادت دارند ، برای تامین اهداف پاکستان مساعدمییباشند. لهذا به محقق وعده دادکه نه تنها برای برنده شدن شما کمک میکنیم، بلکه طالبان رانیزحاضر می سازیم تا باشما صلح کنند وبافغانسنان برگردند، بشرطیکه حکومت شما خط دیورند رابرسمیت بشناسد. محقق درین باره با داکترعبدالله تلفوئنی تماس و  صلاحیت گرفت که چنین تضمینی رابپاکستان بدهد.آیا هموطنان ما،  باچنین تعهدی که محقق  بپاکستان داده،  همنوا میباشید ؟؟؟

من ازجزئیات منصرف وبکلیات پرداختم تاهرافغانیکه این نوشته رامیخواند ازحقایق آگاه شود. مقال خودرادرهمینجا بپایان میرسانم. و اذعان دارم که مردم افغانستان حق وصلاحیت دارند زعیم و رهبرخود را خودشان با دادن رای انتخاب کنند. اعلحضرت مرحوم شیرعلیخان وقتی اولین قرطاسیۀ رسمی دولت افغانستان راچاپ میکرد، در حاشیۀ محراب ومنبرنوشته بود ” دولت علیۀ خداداد افغانستان” . بلی این دولت واین کشورخداداد را الله تعالی (ج)خودش تاامروز نگه داشته و شاید صدها عبدالله، محقق و سگبازدیگر، و صدها هاشمیان ورسول  وامثالهم  درزیرخاک این سرزمین بخاکسترتبدیل شوند، اما این دولت خد داد هنوز زنده وجاودان خواهدبود. انشاالله وتعالی- ومن الله التوفیق –

خدمتگارافغانستان –سیدخلیل الله هاشمیان

E-MAIL :afghanmirror3@yahoo.com

Telephone, USA  :  (909) 625  8051

Door Guest